تارنمای اخبار روز امروز بر سردرش نوشتهاست:
هشدار «اخبار روز» نسبت به رودر رو قرار دادن مردم ایران
«این بار ما میخواهیم، انتقاد خود را متوجهی جریاناتی کنیم که زیر پرچم مبارزه با «ستم ملی»، به طور آشکار به دشمنی و جدایی بین مردم ایران دامن میزنند. در صدد «اتحاد» ملیت های تحت ستم، علیه «فارس ها» هستند و این دروغ و ادعای پوچ را میپراکنند که گویی رمز خوشبختی مردمان ایران در آن است که هر کس در گوشهای از این خاک برای خود دولتی به پا کند»
در دنباله این نوشته به نیروها و گروههایی برخورد شدهاست که دانسته و خواسته مردمان ایران را در برابر هم جای میدهند و همه توش و توان خود را در برافروختن آتش نژادپرستی بکار میگیرند.
چپ کهنهاندیش ایرانی که دنبالهرو چشموگوشبسته سرزمین شوراها و رهبرانش بود، سالها آنچه را که پیامبران و امامان ماکسیسملنینیسم در باره "ستم ملی"، "ناسیونالیسم"، "حق تعیین سرنوشت" و مانندهای آن در باره روسیه تزاری بهم بافتهبودند طوطیوار دوبارهگویی میکرد و ایرانی را که تنها با از دست دادن بخشهایی از خاک پهناور خود ایران شدهبود و پیشینهای هزاروهشتسد ساله در فرهنگ ملی داشت، با روسیهای که با دزدیدن سرزمینهای همسایه روسیه شدهبود و کیستی ملی مردمانش کمپیشینه و ساختگی بود، یکی میگرفت و میخواست اندیشههای درخشان دایییوسف را در ایران پیادهکند.
این چپ، و تنها این بخش از چپ، چون توان خوداندیشی نداشت، از اندیشیدههای دیگران بهره میبُرد و (گاه همچنان میبَرَد)، ایران را نیز چون روسیهتزاری کشوری "کثیرالمله" میخواند و از "ستم ملی بر خلقهای ایران" سخن میگفت و اگرچه هیچگاه سرراست و آشکار سخن از کسی که این ستم را بر دیگران روا میداشت نمیراند، ولی ناگفته پیداست که اگر در سرزمینی "خلق"هایی باشند که بر سرشان ستم ملی برود، باید "خلق" یا "ملت"ی هم باشد که این ستم را بر دیگران روا دارد
در این ده-پانزده سال گذشته، بخش بزرگی از این چپ کهنهاندیش به گروههای نژادپرست قومی پیوست و نقش برجستهای در پراکندن ادبیات قبیلهگرایانه و کینهتوزانه بازی کرد، که گفتهاند: «چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر بَرَد کالا». بازماندگان نیز بر پایه همان نگاه کلاسیک به پرسمان قومی، آتشبیاران این معرکه شدند و به بلندگویی برای بازتاب سخنان نیروهایی فرارُستند، که به بهانه زبان مادری در پی به آتش کشانیدن سرتاسر ایران و روان ساختن رودهای خون هستند.
این نوشته دستاندرکاران تارنمای اخبار روز ولی نویدبخش آن است که چپ کهنهاندیش هنوز توانائی "یادگیری" را از دست ندادهاست و کمکم درمییابد «هر چیز که میدرخشد، زر و گوهر نیست». من بارها و بارها، و بویژه در جستاری بلند به نام "زبان مادری و کیستی ملی" به این پرسمان و گفتمانهای آن پرداختهام و در جایگاه یک ایرانی آذربایجانی همیشه برآن بودهام که:
از سویی «نابرابری و بزیر پا نهادن حقوق شهروندی، به هیچ بهانهای پذیرفته نیست»
و از دیگرسو «همکاری با نژادپرستان، به هیچ بهانهای پذیرفته نیست»
به امید گامهای بیشتر و بلندتر در راه نوگرائی و نواندیشی چپ سنتی ایرانی، چرا که هیچ جامعهای بدون یک چپ نیرومند و آیندهگرا به منزلگاه خوشبختی و آسایش نمیرسد.
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد