۱۳۸۲ آبان ۳, شنبه

جایزه صلح، جایزه ای شیرین برای شیرزنان ایرانزمین

.
شد پاره پرده عجم از غیرت شما / اینک بیاورید، که زنها رفو کنند
.
هنگامی که نیمتاج خانم دختر مسعود دیوان لک در سرخوردگی و ناامیدی از فرجام جنبش مشروطه شعر بالا را خطاب به مردان ایران میسرود، حتا به خواب نیز نمیدید که روزی آوازه یکی از نوادگانش در سرتاسر گیتی بپیچد و دلیری و ایستادگی یک زن ایرانی در دفاع از حقوق ستمدیدگان زبانزد همگان شود.

انتخاب شیرین عبادی از سوی کمیته صلح نوبل چه ریشه در حسابگریهای سیاسی داشته باشد و چه نشانی از دهانکجی اروپا به آمریکا باشد، نشان افتخاری است که بیش و پیش از هر چیز بر سینه پر مهر زن ایرانی میدرخشد. جهان نیز امروز با ما هم آواست که زن ایرانی نه به فرمان ملوکانه و در تقلید کورکورانه از اروپائیان، و نه به فتوای فقیه و برای (سوء)استفاده در عقبه امت همیشه در صحنه، که با آگاهی و اراده مستقل خود به میدان آمده است. به میدان آمده است، چرا که جنبش رهائی بخش ملت ایران در راه رسیدن به آزادی و برابری بی حضور زنان هرگز به سرانجام نخواهد رسید و تا مردان این آب و خاک نپذیرند که زنان ایرانی در هدایت و رهبری این جنبش سراسری اگر که از مردان برتر نباشند، کمتر نیز نیستند، هیچگاه شاهد آزادی را در آغوش نخواهند گرفت.

زنان ایرانزمین در سرتاسر تاریخ این سرزمین، برغم شدیدترین سرکوبها و تحقیرهائی که از سوی جامعه پدرسالار (که پس از ورود اسلام به تیغ براٌن شریعت و آیه "الرجال قوامون علی النساء" نیز مسلح شده بود) در حقشان روا داشته میشد، نشان داده اند که هیچگاه سرنوشت به ظاهر محتوم خود را نپذیرفته اند و هر گاه که فرصتی یافته اند، توانائی ها و برتری های خود را با همه توانشان به رخ کشیده اند.

گذشته این سرزمین هیچ دورانی را بدون حضور چشمگیر زنی یا زنانی برجسته از سر نگذرانده است. دراینجا به چند چهره برجسته از هر دورانی اشاره میکنم، تا مشتی از خروار باشد. در همان دوران اساطیری به زنانی بر میخوریم که نام بزرگ خود را بر دیواره تاریخ این سرزمین نقش کرده اند: از فرانک که بی هیچ یاری و یاوری پسرش فریدون را از چنگال ضحاک بدر میبرد و رهائی را برای ایرانیان به ارمغان میآورد گرفته، تا گردآفرید که در لباس مردان به جنگ سهراب میرود، به جنگ پهلوانی که هیچ مردی را یارای پایمردی در برابرش نبود، تا فرنگیس که به همراه کیخسرو و گیو در جنگ با پیران دلیریها میکند تا فردوسی برایش بسراید:
که گر گیو و خسرو به ایران شوند زنان اندر ایران چو شیران شوند
تا همای دختر بهمن پسر اسفندیار که پس از مرگ پدر سی سال بر ایرانزمین فرمان میراند.

در دوران پیش از اسلام زنان بسیاری نام خود را در خاطرها نشانده اند. از خورمه (خورٌمک) همسر مزدک پسر بامداد که پس از سرکوبی جنبش درست دینان به رهبری آنان رسید گرفته تا دینگ همسر یزدگرد دوم و پوراندخت و آزرمیدخت که در بحرانی ترین سالهای فرمانروائی ساسانیان که مردان در کار کشورداری در مانده بودند بی هراس از شکست، سکان کشتی ایرانزمین را بدست گرفتند و نشان دادند که چه در رهبری یک جنبش اجتماعی و چه در مقام "بانبیشنان بانبیشن" (ملکه ملکه ها) هیچ چیزی از مردان کم ندارند.

روند قهرمانیها و دلیریهای زنان ایرانی پس از اسلام نیز ادامه یافت. در سرتاسر تاریخ این سرزمین، در همه جنگها و غارتها و ویرانگریها، زنان، اگرچه خود اولین قربانیان میبودند، هیچگاه نگذاشتند که کسی آنان را به حاشیه تاریخ براند. بگذارید برای جلوگیری از دراز شدن سخن به سده های اخیر و نقش زنان در جنبشهای اجتماعی این دوران بپردازیم:
از مشهورترین چهره های این دوره زرین تاج قرةالعین است که در رأس جنبش بابی قرار گرفت و در زمانه ای که زن نه انسان درجه دوم که شاید حیوان درجه اول به شمار می آمد، سواد آموخت و خواند و نوشت و سخن راند و سرانجام حجاب از سر بر گرفت و جان بر سر آرمانهای خود گذاشت. دیگری رستمه از فرماندهان قیام بابیان زنجان بود که در شمشیرزنی و تیراندازی دستی چیره داشت. دیگری بی بی خانم نویسنده کتاب "معایب الرجال" (1313 هجری) بود که این کتاب را در پاسخ به کتابی سراسر مهمل بنام "تأدیب النسوان" نوشته بود و نابسامانی های کشور را از چشم اندیشه مردسالار میدید. دیگری تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه بود که در کتاب "خاطرات"ش تیغ بران انتقاد را حواله سینه مردسالاران میکند و فساد و انحطاط اخلاقی و اجتماعی ایران آن روز را در ارتباط تنگاتنگ با محروم کردن زنان از حقوقشان میبیند و همصدا با مردم بپا خاسته فریاد برمی آورد: "درود بر سلطنتی که در حال زوال است!". دیگری زینب پاشا یا ده باشی زینب زن قهرمان تبریزی است که از هنگام واگذاری امتیاز تنباکو سر به عصیان برمیدارد و بارها انبارهای محتکران را میگشاید و به ارک دولتی حمله ور میشود و هنگامی که خبر بدرفتاری مأمورین عثمانی با زائران ایرانی را میشنود گروهی را بسیج کرده گوشمالی سختی به ایشان میدهد.

در دهه های نزدیکتر به ما، دیگر نقش زنان آنچنان پررنگ است و تعدادشان آنچنان پر شمار، که حتا مشت نمونه خروار نیز کتابی را به خود اختصاص خواهد داد.

هدف من از آوردن فهرست وار نامهای این زنان قهرمان و اشاره گذرا به دوران زندگانیشان، این بود که به بهانه اعطای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی نشان دهم که زنان ایران، هرگاه که مردان در کار کشورداری در مانده اند، به میدان آمده اند و کارها را راست کرده اند. حال که توفان واکنشهای سراسر احساسی و عاطفی ایرانیان درون و برون ایران رفته رفته فرو مینشیند باید واقعیتها را دید: شیرین عبادی نه موسا است که با یدبیضایش دریای سرخ را بشکافد و مارا به ارض موعود رهنمون شود، نه عیسا است که دم مسیحائی اش پیکر بیجان جنبش دوم خرداد را برخیزاند و نه کلید در سدقفل آزادی و رهائی ایران است. شیرین از یکسو انسانی است که در راه رسیدن به آرمانهایش همه خطر ها را به جان خریده و یک خط و یک راه را با بردباری و شکیبائی دنبال کرده و بی هیچ ادعائی یار بی یاران و فریادرس خاموشان بوده است، و از سوی دیگر نماد و نشانه زن به صحنه آمده ایرانیست که تا کنون حلقه مفقوده جنبش رهائی بخش ایران به شمار می آمد. تیر رهائی مدتهاست که از چله کمان رها شده و من بر این گمانم که اگر شیرزنان ایرانزمین نیز جای خود را در نوک پیکان آن بیابند، این تیر دیر یا زود شاهرگ دیو ستم و سرکوب را از هم خواهد درید.
بگذارید یکبار دیگر شعر نیمتاج خانم را با هم بخوانیم و آنگاه برخیزیم و مقدم شیرزنان به میدان درآمده ایرانزمین را گلباران کنیم:
ایرانــــــــیان که فر کــــــیان آرزو کنـــــند
باید نخـــــــست کاوه خود جستجو کنند
مردی بزرگ باید و عزمــــــی بزرگـــــتر
تا حــــــــل مشــکلات به نیروی او کنند
زنهای رشت زلف پریشان کشیده صـــــف
تــــــــــــشریح عیبهای شما مو بمو کنند
دوشـــــــیزگان شـــــــهر ارومی گشاده رو
دریوزه ها به برزن و بازار و کو کنند
بس خواهران به خطه سلماس بین که چون
خــــون برادران همه سرخاب رو کنند
شد پاره پرده عــــــــــــــــجم از غیرت شما
اینک بــــــــــــیاورید که زنها رفو کنند
اندر طبیعت است که باید شـــــود ذلیــــــــل
هر ملتی که راحـــــتی و عیش خو کنند
نوح دگـــــــــــربـــــــــباید و توفــان دیگری
تا لکه های ننگ شـــــــما شستشو کنند
.
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد